کناب فلسفه کوانتومی : درک وتفسیر علم اثر رولاند اومنس دیدگاههای فلسفی کوانتومی را بررسی میکند به گزیده هایی از آن توجه کنید:
اگر امروز باید پیوندهای بین فلسفه و علم را بازنگری کنیم، به این دلیل است که در عواقب یک گسست قرار داریم. بنیادیترین علوم، آنهایی که با مکان، زمان و ماده سروکار دارند، آنهایی که یونانیها آن را علم هستی میخواندند، از محدودیتهای عقل سلیم و فلسفه سنتی خارج شدهاند. هدف ما شناسایی، و به تعبیری معین ترمیم آن خلأ، آن گسست در تداوم اندیشه است که ما را از آگاهی کامل از وضعیت، معنا و پیامدهای علم باز می دارد. دموکراسی، تراژدی، بلاغت، تاریخ، فلسفه و ریاضیات.
به نظر می رسد که در بیشتر تمدن های پیشین، افکار به جای ساخته شدن، بیان می شدند. حقیقت فوراً شناسایی می شد و برای تحمیل یا پذیرفتن نیازی به تحلیل نداشت.
اگر انسانها برای مدت طولانی فکر میکردند، فقط در یک مکان مشخص و در زمان مشخصی بود که شروع به کالبد شکافی مکانیسمهای فکری خود کردند تا بتوانند استدلال کنند. آنها مجبور شدند اعتراف کنند که استدلال از قوانین خود تبعیت می کند و تسلیم اراده نمی شود .
زمانی بود که به نظر میرسید چیزها واقعاً آنطور هستند که ما آنها را درک میکنیم، و فیزیک در آن زمان «کلاسیک» بود - طبیعی، ساده، ممکن است بگوییم، یا حتی سادهلوحانه، اگر به زودی آنقدر غنی نمیشد که با هیچ یک از آن توصیفها مطابقت نداشت.از پیدایش آن تا نزدیک به پایان قرن نوزدهم. البته، ما کل تاریخ آن را مرور نخواهیم کرد، فقط به اندازه کافی نقاط عطفی را اینجا و آنجا نشان خواهیم داد تا ببینیم که چگونه خیزش به سمت فرمالیسم به تدریج خود را تحمیل کرد و در همان زمان، سازگاری مستقر شد.
امروزه غیر قابل تصور است که یک فلسفه دانش از تأمل جدی در ریاضیات صرف نظر کند. توقف در تعمق در منطق، همانطور که برخی از نویسندگان انجام می دهند، برای علم مدرنی که در آن ریاضیات، با تمام وفور و پیچیدگی خود، در بیان مفاهیم و قوانین نفوذ می کند، غیرقابل قبول است.
شکی نیست که ما دورهای از شکست را میگذرانیم که اولین جلوههای محسوس آن چهار قرن قدمت دارد و به طلوع علم مدرن بازمیگردد. اما اگر شکستگی وجود داشته باشد دقیقا چیست؟
حداقل دو جنبه از این شکستگی وجود دارد که اهمیت آنها به طور گسترده شناخته شده است. اولی مربوط به جایگاه نوع بشر در جهان و درک ما از آن است، در حالی که دومی مربوط به پیامدهای فراگیر فناوری مدرن است. جنبه اول بر ذهن تأثیر می گذارد، دومی بر زندگی به عنوان یک کل تأثیر می گذارد
فهمیدن یعنی چی؟ درک چگونه ممکن است؟ این پرسشها که اکنون به آنها میپردازیم، از قدیمیترین و مهمترین پرسشهای فلسفه هستند. پاسخ های زیادی ارائه شده است، که به 2دسته بندی تقسیم میشود: طبق اولی، جهان به طور صادقانه با تصاویر ذهنی ما و با زبان عادی بازنمایی می شود. برای دسته دوم پاسخ ها، جهان اساساً با تصور ما از آن متفاوت است. این در واقع تقابل بین ارسطو و افلاطون است که از زمان پیدایش فلسفه وجود داشته است.
download MediaGraf فلسفه ,زمان ,جهان ,وجود ,وجود داشته ,شکستگی وجود